نوشتن برنامه بازاریابی مختصر اما کامل برای کسب و کارهای کوچک و نوپا مخصوصا مراکز رشد و پارک های علم و فناوری چیزی است که دغدغه اغلب شماست و ما در اینجا به این دغدغه تا جای ممکن خیلی ساده پاسخ داده ایم.

وقتی در مورد کسب و کارهای کوچک صحبت می­کنیم؛ منظور کسب و کارهایی هستند که از یک نفر شروع و نهایتاً ۴۰ تا ۵۰ نفر هستند.

نوشتن برنامه بازاریابی یک کار زمان­ بر و خواستار اصلاح مداوم است.

مطلبی که ما در مورد برنامه بازاریابی امروز آورده ­ایم برگرفته از کتاب برنامه بازاریابی یک صفحه ای نوشته الن دیپ هست.

در آغاز سخن این نکته را شفاف کنیم که این یک برنامه بازاریابی جامع نیست؛ چون به اعتقاد ما

اولاً در این جهان‌ خیلی سریع و مبهم امروزی مخصوصاً بعد از شیوع کرونا نمی‌­توان برنامه بازاریابی جامع داشت.

دوماً کسب و کارهای کوچک و استارتاپ­ ها به خاطر نوپا بودن و تغییر و اصلاح دائم­شان نمی­‌توانند و نباید یک برنامه بازاریابی جامع داشته باشند، که اگر بخواهند این کار را انجام بدهند محکوم به شکست هستند. چرا؟ چون هزینه زیاد و ابزار به درد نخور برای آنها در یک برنامه بازاریابی جامع زیاد است.

نکته

پس تا اینجا ما دو مدل برنامه بازاریابی را معرفی کردیم:

برنامه بازاریابی جامع: که مخصوص کسب و کارهای بزرگ است
برنامه بازاریابی مختصر که مخصوص کسب و کارهای نوپا، کوچک و استارتاپ­‌ها است.

چرا برنامه بازاریابی مختصر؟

چند سالی هست که با شرکت­های شهرک‌­های علمی تحقیقاتی، پارک‌­های علم و فناوری و مراکز رشد در حال همکاری هستیم. بزرگترین مشکلی که شرکت­ها و هسته‌­ها دچار آن هستند، نداشتن برنامه بازاریابی است.

وقتی با شرکت­‌ها در مورد برنامه بازاریابی صحبت می­‌کنیم با دو مدل جواب روبرو می­‌شویم:

  • چون این کار یک کار خیلی پر هزینه و طولانی مدت است، ما نمی‌­توانیم

داشته باشیم. بودجه کم داریم و زمان برای این جور مسائل نداریم.

  • ما اصلا نمی­‌دانیم که باید از کجا شروع کنیم. ساختار شروع و پایان یک برنامه را نمی‌دانیم.

به خاطر همین تصمیم گرفتیم که یک ساختار شسته-رفته تهیه کنیم، اول برای شرکت­‌های استارتاپی که در پارک­‌ها و مراکز رشد هستند و دوم برای کسب و کارهای کوچک

 شروع می­‌کنیم:

  • برای شروع به نوشتن برنامه بازاریابی اول به تصویر زیر نگاه کنید:
  • اصلاً نگران لغات تخصصی بازاریابی نباشید ما اینجا لغات را به صورت کامل برای شما توضیح می­دهیم.
  • در پایان یک فایل ورد می­گذاریم که برای ارائه به مرکز رشد ویا مستند سازی فعالیت­های بازاریابی خود می­توانید از آن استفاده کنید.

و اینک شروع می کنیم به نوشتن برنامه بازاریابی

قیف

نوشتن را با کلمه قیف شروع می­کنیم. قیف بازاریابی، فروش و کلاً قیف، به تصویر زیر نگاه کنید

هر چیزی که از زیاد به کم باشد را قیف می­گویند.

به این مثال دقت کنید:

فرض کنید ما دسترسی به 1000 شماره تلفن یا ایمیل یا هر چیز دیگر از مخاطبان مرتبط با کسب و کارمان داشته باشیم، با این 1000 نفر تماس می­گیریم و می­توانیم با صد نفر از این ها قرار بگذاریم و پس از جلسه با این ۱۰۰ نفر می توانیم محصول یا خدمت مان را به ۱۰ نفر از آنها بفروشیم

در مثال بالا هزار نفر اولیه مشتریان بالقوه هستند که هنوز خریدی از ما نداشته اند.

به هر اطلاعاتی که از مشتری قبل قوه داشته باشیم مثل تلفن، ایمیل یا غیره سرنخ یا لید (LEAD) می گویم.

به تبدیل 1000 نفر به ۱۰۰ نفر و بعد به ۱۰ نفر میگوییم نرخ تبدیل که در این مثال ۱۰ درصد است یعنی از هر ده نفر یک نفر وارد قسمت بعدی قیف شده است.

پس در مثال بالا ما توانستیم با بازاریابی، تبلیغات و فروشی که داشتیم یک صدم سرنخها را به مشتری که پول وارد سازمان میکنند تبدیل کنیم.

حالا که با قیف فروش تا حدی آشنا شدیم برویم سراغ نوشتن برنامه بازاریابی

به طور کلی این برنامه سه محور کلیدی دارد

  • فعالیت های اولیه
  • فعالیت های میانی
  • فعالیت های ثانویه

بهتر است قبل از شروع این برگ را روی کاغذ A4 یا A3 پرینت کنید که بتوانید قدم به قدم با ما همراه باشید.

بخش اول قسمت اول

فعالیت های اولیه یا چشم انداز

در این قسمت ما باید به این سوال جواب بدهیم

بازار هدف من چه کسانی هستند یادمان باشد؛ همه آدمها، ایرانیان، کاربران اینستاگرام، اصلا جواب خوبی نیست. چند مدل جواب خوب اینها هستند:

  • مدیران میانی شرکت های صنعتی متوسط
  • مدیر های عامل شرکت های کوچک فعال در حوزه تکنولوژی
  • دختران بین ۲۵ تا ۳۵ سال ساکن در تهران
  • آقایان ۲۰ تا ۳۰ سال کارمند

توجه داشته باشید هرچه که به این سوال ها با دقت بیشتری جواب بدهید مسیر درست تری می روید.

بعضی وقت‌ها ما از ترس اینکه نکند بقیه را از دست بدهیم، یک جامعه هدف گسترده در نظر می‌گیریم. برای این دسته از افراد باید بگوییم که جامعه گسترده هدف موجب اتلاف هزینه بیشتر و به نتیجه نرسیدن برنامه بازاریابی می‌شود. پس شجاعت داشته باشید و یک جامعه مناسب و دقیق انتخاب کنید.

وقتی جامعه هدف خود را انتخاب کردید وقت بگذارید و خیلی دقیق رفتار آنها را تحلیل کنید؛ چطور؟ به این سوالات و سوالاتی از این دست جواب دهید:

  • بزرگترین آرزوی آنها چیست؟
  • بزرگترین ترسشان چیست؟
  • عمده دغدغه آنها در طول روز چیست؟
  • معمولاً در گوگل چه چیزی سرچ میکنند؟
  • سبک زندگی آنها چگونه است؟

فرض کنید یکی از مشتریان جلوی شما نشسته و شما در حال توصیف او هستید؛ چگونه او را توصیف می کنید؟ دو نکته اینجا مهم است؛ 1- مشتری واقعی را بنویسید و نه آن که دوست دارید باشد. ۲- درباره عمده مشتریان بنویسید نه استثناء ها

تبریک

تبریک میگوییم

شما یک قسمت از برنامه بازاریابی خود را نوشتید میتوانید آن را روی میز خود یا روی دیوار کار خود نصب کنید و هر روز نکته های جدید گانه اضافه کنید از این به بعد دیگر می دانید که چه افرادی از شما خرید دارند، می دانید چگونه باید با آنها صحبت کنید و اگر قرار است ارزش افزوده یا ویژگی جدیدی که بعداً بیشتر در مورد آن صحبت می کنیم استفاده کنید می دانید که آیا مورد استقبال قرار میگیرد یا نه، چون مشتری خود را می شناسید.

بخش اول قسمت دوم

برویم سراغ قسمت دوم برنامه بازاریابی

اسم این قسمت را گذاشتیم پیام آن کلماتی که قرار است به گوش و چشم مخاطب هدف شما برسد چیست؟

ما در قسمت اول، مخاطب خود را شناختیم و الان می دانیم که باید چگونه و با چه ادبیاتی با او صحبت کنیم، می دانیم دغدغه های او چیست، می دانیم باید چه پیشنهادی به او بدهیم.

در پیامی که طراحی میکنیم از زاویه دید مخاطب به موضوع نگاه کنیم چرا باید از شما خرید کند؟چرا باید محصول یا خدمت شما را خرید کنند؟

در پیام خود به این سوال ها با دقت پاسخ دهید، پیشنهاد عالی به او بدهید، به این فکر کنید که مخاطب هدف شما الان کجای قیف بازاریابی است؟ اصلاً وارد شده یا نه؟ شما را میشناسد؟ یا هنوز اسم شما هم به گوشش نخورده؟

برای هر دسته از مشتریان باید پیامی طراحی کنید.

آنهایی که هنوز شما را نمی شناسند و حتی اسم شما را نشنیده اند ولی محصول شما برای آنها بسیار عالی است.

آنهایی که اسم شما را شنیده اند ولی هنوز برای رفع نیاز خود به شما فکر نمی کنند.

آنهایی که از شما خرید کرده اند ولی نمی دانند که محصولات و خدمات دیگری نیز دارید.

شروع کنید به نوشتن، اصلاً خودتان را سانسور نکنید. بنویسید و بنویسید و بنویسید.

پس از اینکه نوشتن تمام شد، شروع کنید به ویرایش؛ اینقدر ویرایش کنید که فقط یک کلمه از آن متن باقی بماند، این یک کلمه میشود عنوان تبلیغ شما.

دوباره شروع کنید به نوشتن؛ برای هر گروه از مشتریان در هر قسمت قیف یک متن بنویسید.

پس از اتمام کار متن را به همکاران و دوستان خود نشان دهید. لطفاً متن را به کسانی که فقط شما را تایید میکنند نشان ندهید.

وقتی متن را خواندند بپرسید که چه چیزی از متن فهمیده اند؟

آیا متوجه منظور شما شده اند؟

آیا آنچه را که شما می خواستید بفهمند فهمیده اند؟

آیا می دانند حرکت بعدی بعد از خواندن متن چیست؟ میدانند بعد از خواندن متن باید چه کاری انجام بدهند؟ آیا می دانند محصول یا خدمت شما چه کمکی به آنها میکند؟ آیا اعتماد آنها را جلب کرده اید؟

اگر متوجه نشده اند متن را از آنها بگیرید، پاره کنید و دوباره شروع به نوشتن کنید.

اگر نمیدانید چه بنویسید سراغ آخرین خریدهای خود بروید، ببینید چه اتفاقی افتاد که شما آن محصول را از آن شخص یا آن سایت خریدید؟

برای شروع به نوشتن خوب است سراغ سایت های فروش و خدمات مشابه خود بروید؛ اگر شما بودید چه می نوشتید؟ این قسمت کمی سخت است اغلب شرکتهایی که به آنها مشاوره می دهیم در این قسمت کمی لنگ می زنند به جای نوشتن مزیت (کمکی که محصول یا خدمت به آنها می کند) شروع به نوشتن ویژگی های محصول می کنند.

مشتریان ویژگی های شگفت انگیز محصول شما را نمی خواهند آنها چیزی می خواهند و چیزی می خرند که مشکلشان حل شود.

شما چه مشکلی را حل می‌کنید؟

بعد از نوشتن این قسمت از کجا بفهمیم درست نوشتیم؟ همان دوستان و همکاران خودتان باید عاشق محصولتان شوند. بعد از نوشتن این قسمت که احتمالاً چند روز طول بکشد (البته ایده آل گرا هم نباشید؛ شما هر روز می توانید این متن را اصلاح کنید. وقتی احتمال دادید تا ۷۰% خوب هست بروید سراغ مرحله بعد)

نکته ای که برای راهنمایی می توانیم متذکر بشویم؛ ارائه آسانسوری است به این سوال ها جواب بدهید:

  • مشکل چیست؟
  • راه حل شما برای این مشکل چیست؟
  • ادعایی که دارید را اثبات کنید.

مثلا:

حدود ۵۰ درصد کسب و کارهای نوپا به علت نداشتن یا ضعیف بودن برنامه بازاریابی شکست میخورند.(بیان مشکل)

تخصص تیم ما نوشتن یک برنامه بازاریابی چابک و جمع و جور هست (راه حل).

تا حالا به دهها شرکت مشاوره نوشتن این برنامه را دادیم و از ورشکست شدن و تعطیل شدن آنها جلوگیری کردیم و کمک کردیم که رشد زیادی در فروش خود داشته باشند (اثبات) البته اگر مثال هم بزنید عالی میشود. خلاصه این که برای حرفه ای شدن در نوشتن متن و پیام فقط باید بنویسید و بنویسید و بنویسید.

تمرین نوشتن

شروع کنید به نوشتن، اصلاً خودتان را سانسور نکنید. بنویسید و بنویسید و بنویسید.

بخش اول قسمت سوم

برویم برای مرحله بعد که میشود رسانه برنامه بازاریابی

هر ابزاری که پیام شما را به مخاطب هدف برساند رسانه می‌شود

یعنی مرحله ۲ را به مرحله یک برسانید.

حالا دوباره باز می گردیم به مرحله ۱ با توجه به شناختی که شما از مخاطب خود دارید فکر میکنید چه رسانه ای را بیشتر می بیند؟ اینستاگرام؟

تلگرام؟

سایت؟

تلویزیون؟

پست؟

20 تا 30 مورد بنویسید و سپس اولویت بندی کنید. شاید شما دسترسی به ایمیل مخاطبان خود داشته باشید؛ پس ایمیل جزء اولویت های شما میشود. یا تماس تلفنی.

خلاصه هر چه که هست اولویت بندی کنید.

مثال:

یک همچین جدولی طراحی کنید

گروه مخاطب پیام رسانه
A شماره یک پست
B شماره دو ایمیل
C شماره سه پیامک
تبریک به شما

شما قسمت اول نوشتن برنامه بازاریابی را با موفقیت به پایان رساندید.

این یک موفقیت عالی است اگر شما به چنین جدولی رسیدید از ۵۰ درصد شرکتهایی که در حال نوشتن برنامه بازاریابی هستند جلوتر هستید.

بخش دوم قسمت اول

 

بخش دوم میان بازاریابی یا مشتریان بالفعل

تا الان شما در حال آوردن مشتریان به قیف خود بودید. هر چه که بیشتر برای بخش یک وقت بگذارید، بازاریابی شما دقیق تر و اتلاف پول، انرژی و زمان شما کمتر میشود

در قسمت اول از بخش دوم شما اگر دو چشم دارید و دو گوش، ده چشم و گوش دیگر قرض بگیرید. مغز خود را به کار بگیرید، خلاقیت به خرج دهید؛

اینجا جایی است که باید پول وارد سیستم شما شود

تمام تلاش خود را انجام دهید برای ارائه پیشنهاد جذاب و اغوا کننده شما باید متخصص پیشنهادهای جذاب شوید پیشنهادی که وقتی مشتری می بیند یا می شنود مدهوش شود

به خودش بگوید کدام احمقی هم چنین پیشنهادی را رد میکند؟ و خلاصه این جا برای تبدیل کردن مشتری بالقوه به بالفعل باید خیلی انرژی بگذارید.

نمونه چند پیشنهاد جذاب: البته در هر صنعت این پیشنهاد ها ممکن است متفاوت باشد مثلا ممکن است پیشنهادی که در کسب و کاریر جذاب است در کسب و کار شما جزء وظایف شما باشد. پس با دقت پیشنهاد خود را انتخاب کنید. ببینید رقبای شما چه پیشنهادهایی میدهند.

  • پشتیبانی خیلی ارزان یا رایگان
  • محصول خیلی ارزان یا رایگان
  • آموزش رایگان
  • شام و ناهار
  • سفر

البته برای دو مورد آخر اول به جیب خود نگاه کنید و بعد پیشنهاد دهید با حضور در نمایشگاه ها گرفتن اطلاعات از  سایت دیوار و دیجی کالا می توانید اطلاعات مشتریان احتمالی خود را پیدا کنید.

پول

از این قسمت آرام آرام پول وارد سیستم کسب و کار شما می‌شود

بخش دوم قسمت دوم

سیستم پرورش سرنخ

از لیست ۱۰۰ نفر مشتریان شما که در مثال اول (اول همین متن) گفتیم شاید یکی دو نفر بیشتر از آن ها محصول شما را خریداری نکنند؛ ۹۸ نفر دیگر را چه کنیم؟

باید یک برنامه منظم بازاریابی برای آن ۹۸ نفر داشته باشید چون بعضی از اینها الان قصد خرید ندارند ولی بعداً دارند، بعداً کی هست؟ نمی‌دانیم.

پس باید تا زمان خرید جلوی چشمشان باشید. البته توجه کنید پیگیری و جلوی چشم بودن با اذیت کردن و گیردادن متفاوت است، مراقب باشید شما را حذف نکنند، این افراد با ارزش هستند، شما پول خرج کرده‌اید که این اطلاعات اولیه را به دست آورده‌اید. اینکه جلوی چشمشان باشید یعنی تولید محتوا برای سایت، اینستاگرام، ارسال ایمیل، هر یکی دو هفته یک بار تماس تلفنی (که از قبل اجازه گرفته اید) و غیره. به این کارها می گوییم پرورش سرنخ یعنی شما اطلاعات از افرادی که دارید و هنوز تصمیم به خرید نگرفتند، شما تا زمان تصمیمگیری باید جلوی چشمشان باشید.

سرنخ

مشتریانی که احتمال می‌دهید در آینده خرید داشته باشند را سرنخ می‌گوییم.

بخش دوم قسمت سوم

 فروش

رسیدیم به شیرین ترین قسمت برنامه بازاریابی، جایی که قرار هست با صدای پیامک های بانک و دیدن قرارداد های بسته شده و سفارشات انجام شده خوشحال شوید.

بزرگترین عاملی که خریداران، خرید خود را به پایان نمی رسانند (بعد از اینکه نام شماره شنیدند و متوجه فعالیت و محصول شما شدند)، نداشتن اعتماد است

اگر این محصول را نخواستم چه؟

اگر خوب نبود چه؟

اگر دروغ میگفتند چه؟

اگر جای دیگر ارزانتر پیدا کردم چه؟

و هزاران شاید و اما و اگر.

شما باید در مراحل قبل به تمام این دو دلی ها پاسخ داده باشید. هرچه  قوی تر و کامل تر انجام داده باشید در این قسمت راحت تر می‌فروشید.

میدانید نقطه ایده آل کجاست؟ نقطه ایده آل جایی است که فرآیند فروش به فرآیند خرید تبدیل می‌شود، یعنی شما لازم نیست چیزی بفروشید، محصول یا خدمات شما خودش می‌فروشد اجازه ندهید که مشتریان بالقوه حتی لحظه ای احساس کنند شما قصد فروش دارید.

فرایند کسب و کار خود را باید طوری سازماندهی کنید که اعتماد شان را جلب کنید؛ آموزش مطمئن، یک وبسایت درست و مطمئن، یک شماره تلفن ثابت و مطمئن، آدرس درست و مطمئن، ضمانت نامه، تمام این ها کمک می کند که به شما اعتماد کنند خودتان را از بیرون نگاه کنید، تحقیقات میدانی انجام دهید، هر کاری که میتوانید بکنید که سنگهای بی اعتمادی از جلوی پای مشتریان بالقوه شما برداشته شود؛ حیف است که مشتریان تا نزدیک شما بیایند و بعد به خاطر یک مسئله کوچک برگردند و بروند.

شما برای تک تک قدمهای این مشتریان هزینه کرده‌اید تا به شما برسند حالا زمان انجام خرید نباید هیچ اتفاق بیفتد.

اگر فروش از طریق سایت دارید چندین بار مراحل خرید را چک کنید، اطلاعات زیاد از مشتری نگیرید، سرعت سایت کند نباشد، اگر از طریق لینک در اینستاگرام یا تلگرام قرار است وارد سایت شود آن لینک را هر روز چک کنید.

فرآیند خرید

نقطه ایده آل جایی است که فرآیند فروش به فرآیند خرید تبدیل می‌شود.

بخش سوم قسمت هفتم

تجربه مشتری

این قسمت جایی که مشتری از شما خرید انجام داده است. شما ۶ مرحله گذرانده اید تا مشتری وارد سیستم کسب و کار شما شده است. یکی از کم هزینه ترین و شیرین ترین مراحل و البته مهم ترین مراحل همین جاست.

مشتریانی که به شما اعتماد کرده اند و خرید کرده اند. سرمایه های کسب و کار شما هستند.

بهترین تجربه خرید ممکن را برای او رقم بزنید. شگفت زده اش کنید. کاری کنید برای همه تعریف کند که شما چقدر خوبید. مطمئن باشید هر چقدر اینجا برای ماندن مشتری هزینه کنید، از هزینه وارد کردن مشتری به سیستم کمتر است.

سپس بهترین ها را برای مشتری خود فراهم کنید؛ تماس تلفنی و گفتگو با مشتری، هدیه دادن به مشتری، بسته بندی شیک، نشانه های اصالت، همه اینها منجر به شگفت زده شدن می شود.

نکته

مشتریانی که به شما اعتماد کرده اند و خرید کرده اند. سرمایه های کسب و کار شما هستند.

بخش سوم قسمت هشتم

افزایش طول عمر مشتری

افزایش طول عمر مشتری یعنی اینکه ببینیم مشتری در کنار محصول و خدمت شما ممکن است چه چیزهای دیگری بخواهد؟ اگر عضویت در سایت هست آیا میخواهد کاربر ویژه شود؟ اصلاً شما خدماتی فراتر از محصول خود دارید؟ اگر ندارید طراحی کنید.

مشتری که به شما اعتماد کرده راحت تر خرید خود را تکرار میکند. پس چرا خدماتی فراتر از انتظارش به او ندهید؟ مشتری باید دلیلی برای برگشت داشته باشد؛ امتیاز در سایت، بن تخفیف و هر چیزی که او را برگرداند.

نکته

تا جایی که می‌توانید مشتری را در سیستم کسب و کار خود نگه دارید

بخش سوم قسمت نهم

بازاریابی معارفه‌ای

 و در نهایت سازماندهی کردن مشتریان

مکانیسمی داشته باشید که مشتریان بتوانند شما را به دوستان خود که به محصول و خدمات شما احتیاج دارند معرفی کنند.

مکانیسمی داشته باشید که مشتریانی که شما را به دوستان خود معرفی می کنند خوشحال شان کنید.

می توانید با کسب و کارهای دیگری که محصول شما مکمل محصول آنهاست یا برعکس همکاری کنید.

توجه کنید نکته بالا میتواند بسیار پولساز باشد، چون شما از اعتماد ساخته شده توسط یک شرکت دیگر استفاده می کنید.

این را هم فراموش نکنید که اگر فکر می کنید محصول شرکتی دیگر میتواند مکمل محصول شما باشد و از اعتمادی که شما ساخته اید استفاده کند به آنها کمک کنید، مخصوصاً در پارک های علم و فناوری و مراکز رشد که میتواند این همکاری را با هم داشته باشند.

به همدیگر کمک کنیم که با سینرژی ایجاد شده کسب و کارهای همه ما رشد کند.

نکته

به همدیگر کمک کنیم که با سینرژی ایجاد شده کسب و کارهای همه ما رشد کند.